هنوز هم صدای نقاره در گوشش هست، مثل همه صبحهایی که از زیر لحاف در خانه پدریاش در بازارچه حاجآقاجان سر بیرون میکشید و تا آخرین لحظات نزدیک به طلوع آفتاب به آن صوت زیبا گوش میداد. از همان کودکی بود که سیم سیدرضا به این بارگاه وصل شد و همه اتفاقات ریز و درشت زندگی و تحصیل در تهران و... هم این حلقههای اتصال را از هم باز نکرد.
سیدرضا شالفروشان دنبال شغل موروثی خانواده که افتخار کفشداری در حرم مطهر بود، نرفت و آن فرصت، قسمت برادرش سیدتقی شد، اما گردش روزگار به او یک جایگاه خدمتی در جای دیگری را داد. او ۳۸سال میان اشیا، کتابها و اسناد حرم مطهر رفت و آمد تا در حفظ گنجینه حرم مطهر نقش ایفا کند و بخشی از هویت موزه و خزانه حرم مطهر رضوی باشد.
جابهجایی از انبار به ویترین
هشت سال از دوره خدمت سیسالهاش که گذشت با خودش کنار آمد که بازنشسته شود، ولی همین هم روی کاغذ و ورق بود وگرنه هنوز جسمش بازنشسته نشده و در این بارگاه خدمت میکند. همیشه یک پایش در حرم مطهر است. به دوستان و همکاران سابقش مشاوره میدهد تا امور جاری خزانه روی روال باشد، چون هنوز خود را در قبال اینجا مسئول میداند.
تجربه کاری در چند فضای متفاوت حرم مطهر برای سیدرضا شالفروشان خاطرات گوناگونی هم به جا گذاشته است. با وجود این، اوج مدیریت او در خزانه به چشم میآید، فضایی که به لحاظ فیزیکی و تأثیرگذاری، در دوره او توسعه پررنگی را به خود دید. او در مدت مسئولیتش فقط از اشیای خزانه نگهداری نکرد، بلکه این فضا را سامان داد و بعضی تابلوها، پارچهها، فرشها و... را که ارزش بسیار هم داشتند اما به فراموشی سپرده شده بودند، دوباره پشت ویترین موزهها به نمایش گذاشت. یعنی یک صیانت همهجانبه از گنجینههای بارگاه منور رضوی.
خزانهدار اشیایی باارزشتر از طلا
روزی که به او پیشنهاد مدیریت خزانه را دادند، از پذیرفتنش طفره رفت. با وجود سالها کار در موزه و نهادهای مختلف حرم مطهر فکر میکرد خزانهای از طلا و نقره و... را میخواهند به او بسپرند. از مسئولیت این امر برحذر بود و دوری میکرد اما وقتی فهمید خزانه اشیای قدیمی را عهدهدار خواهد شد روی خوش نشان داد، غافل از اینکه مسئولیت این فضا با گاوصندوقی بزرگ و سطح امنیت فوقالعاده، کم از خزانهای با انبوه طلا و نقره ندارد. این طور شد که او کار در سومین مجموعه متعلق به آستان قدس رضوی را هم تجربه کرد.
خادم ریشسفید بارگاه منور رضوی که در آستانه ۸۰سالگی است، میگوید: خزانه در سالهای دهه ۷۰ و حتی پیش از آن همواره برای جابهجایی اشیا با موزه چالش داشت، این موضوع بهخاطر حساسیت کار و دقتی که در خصوص اجناس وجود داشت طبیعی به نظر میرسید. من هم سالها در موزه مرکزی خدمت کرده و عهدهدار مدیریت مجموعه بودم، بنابراین مدیران آستان قدس رضوی تصمیم گرفتند مدیری در خزانه منصوب کنند که بتواند میان این دو مجموعه هماهنگی ایجاد کند و کار را به من سپردند که البته در مرحله آخر استخاره هم گرفتم و خوب آمد و کار را با اطمینان قبول کردم.
ورود به خزانه اشیای قدیمی و ارزشمند آستان قدس رضوی یعنی گم شدن لابهلای تاریخ و هویت. همان اندازه که این فضا برای خزانهدار اشیا جذاب بود، به همان اندازه هم در ذهن او دغدغه ایجاد کرد. او وقتی سال ۱۳۸۱ در این مجموعه مشغول شد با انبوهی از اشیا و وسایل ارزشمند مواجه شد که کمتر فرصت قرار گرفتن پشت ویترین موزه و جلب نگاه بازدیدکنندگان را بدست آورده بودند. بنابراین او راه آنها را به موزه باز کرد.
این اشیا هویت دارند
مدیر با سابقه حرم مطهر رضوی که ۱۹سال در خزانه عهدهدار مسئولیت بود، همواره در این مجموعه با چالشهای مختلفی روبهرو میشد. از هماهنگی ورود و خروج اشیا گرفته تا کمبود فضا، نبود قفسه و... اما هیچ کدام از این چالشها سبب نشد سیدرضا شالفروشان کنار بایستد و اجازه دهد روند سابق ادامه پیدا کند.
آنطور که شالفروشان تعریف میکند او در دوره مدیریتش بر خزانه، درخواستهایی را برای توسعه فضا به مرحوم آیتالله طبسی(ره) و مدیران عالی حرم مطهر میدهد که با چانهزنیهایی قبول میشود. محقق شدن این موضوع هم سبب میشود اجناس مختلف از لای بقچهها بیرون بیایند، نونوار شوند و به دید عموم برسند. سیدرضا میگوید: ما یک فضای ۶۰۰ مترمربعی تحویل گرفتیم و با همکاری مدیران آستان قدس رضوی در دو مرحله آن را توسعه دادیم و اکنون خزانه با سطح امنیتی بالا در فضایی بیش از هزار مترمربع واقع شده است. پیش از این بسیاری از تابلوها، پارچههای سنتی و... دیده نمیشد و جای درستی نداشت. با همکاری گروهی از متخصصان، مجموعه را قفسهبندی و ریلگذاری کردیم تا بتوانیم به همه اشیا دسترسی داشته باشیم و در طول سال، آنها را طبق نوبت به موزه منتقل کنیم.
از مجاورت تا فرصت خدمت
سیدرضا شالفروشان بهطور رسمی از اوایل دهه ۶۰ در آستان قدس رضوی مشغول به کار شد، اما فرصت خدمت را وقتی خیلی کمسن و سالتر بوده هم به او دادند، آن هم به واسطه حضور پدرش در کفشداری که خادم قدیمی این بارگاه بود. خودش تعریف میکند: انگار امام رضا(ع) ما را بیشتر از یک همسایه دوست داست، سالها مجاور کویش بودیم و بعدتر هم سالها خادم حریمش. هفت یا هشت سال که داشتم با پدرم به کفشداری میرفتم، لذت میبردم که به او کمک کنم، کفشها را بردارم و در قفسهها بچینم. تا آنجا که قدم میرسید در این کار به مرحوم پدرم کمک میکردم.
اشتغال رسمی سیدرضا شالفروشان در حرم مطهر رضوی هم داستان خودش را دارد. وقتی از دانشگاه تهران در رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشآموخته شد، از سوی آقا طلبیده شد تا دوباره به این آستان برگردد. سیدرضا تعریف میکند: اوایل دهه ۶۰ بود، روزی یکی از آشنایان با من تماس گرفت و گفت بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی در حال راهاندازی است و احتمالاً مناسب کار شما باشد. همان زمان نامهای نوشتم و درخواست اشتغال دادم. در کمال تعجب بلافاصله با درخواستم موافقت شد و مشغول به کار شدم. پس از یک سال از بنیاد پژوهشها به موزه منتقل شدم، بعد هم تجربه کار در موزه تمبر و موزه مرکزی را داشتم تا روزی که به عنوان خزانهدار مسئولیت جدیدی گرفتم.
تعجب محمدعلی کلی از قدمت اشیای موزه حرم مطهر رضوی
سالهای پرشمار خدمت در موزه و خزانه، خاطرات زیادی را در ذهن سیدرضا شالفروشان رقم زده است. از استقبال رهبر معظم انقلاب گرفته تا شخصیتهای برجسته داخلی و بینالمللی. خزانهدار سابق در این میان یک خاطره برای گفتن دارد که به آن افتخار میکند. او تعریف میکند: روزی محمدعلی کلی بازدیدی از خزانه داشت. براساس هماهنگیهایی که شده بود او آمد تا فضا را ببیند. در میان اشیا و کتب با یک جلد قرآن نفیس مواجه شد که اهدای آن به حرم مطهر به قرن چهارم خورشیدی برمیگشت، یعنی حدود هزار سال قبل! تعجب کرد و گفت: «زمانی که شما کتاب و کتابخانه داشتید ما و کشورمان اصلاً وجود نداشتیم».
نظر شما